ماه آسمون زندگی من

مدیریت

وقتی مهرسا کوچولو میخواست به جمع خانوادمون اضافه بشه،برای اینکه ساعتی رو حتما به ماهک اختصاص بدم و سرگرمش کنم برنامه ریزی میکردم .مثلا یه کاغذ کادو بچه گانه که کلی شکل داشت رو به ماهک میدادم و با کمک هم شکل ها رو جدا میکردیم و بعد هم براش یه داستان جور میکردیم و به قولی مدیریت این تایم ها با من بود تا اینکه ماهک خانوم مامان خیلی زیر پوستی مدیریت این زمانها رو به عهده گرفت و حالا اون بود که طرح می ریخت.یکی از این کارها برگزاری مسابقه بود که فراتر از خونه هم میرفت و به غیر از من دخترخاله هاش و دوستاش هم شرکت داشتن و باید قیافه ماهک رو میدیدین که در حین این کار هر چند وقت یکبار از مسئولیت سنگین مدیریت مسابقه ناله می کرد:(مامان چقدر مدیریت یک مس...
28 مرداد 1394

روز دختر

سلام دختر گلم.ماهکم روزت مبارک امروز روز دختره و من الان دو تا دختر دسته گل دارم .مهر و ماه .مهرسا دختر کوجولو مامان و ماهک دختر بزرگم.دوستتون دارم.روزتون مبارک
25 مرداد 1394

تولد شش سالگی

دخترم معذرت.مامان به خاطر مشغله های زیاد نتونستش که زود به زود تو وبلاگ بیاد. تولد ماهک رو که 22 آذر هست به دلیل همزمانی با ایام محرم 23 دی ماه گرفتیم.خوب یه فرق اساسی که این تولد با تولدهای قبلی داشت این بود که ماهک خانوم جنسیت نی نی تو راهیمون رو باید اعلام می کرد.(توضیح:اوایل شهریور یه جوجه کوچولو به جمع سه نفری ما اضافه شد و الان که 14 اردیبهشت هست روزهای آخر انتظارمون رو در حال سپری کردن هستیم.)من روز قبلش سونو انجام دادم و تنها کسی که از جنسیت نی نی خبردار بود بابایی بود.ماهک که بال بال میزد بچه دختر باشه و حتی از من خواسته بود اگه بچه پسر بود برف شادی نریز ولی اگه دختر بود بلافاصله برف شادی رو سرمون بریز و خلاصه به قول خودش برای من...
14 ارديبهشت 1394

دوکلمه حرف حساب

 با این توضیح که ماهک تو غذا خوردن خیلی حواس پرتی میکنه و دل به غذا خوردن نمیده این مکالمه رو بخونین. بابایی:ماهک جان تو همه چیزت خوبه به غیر از غذا خوردنت. ماهک:همیشه آدمها همه چیزشون با هم خوب نیست. بابا جون: البته به سختی جلو خندش رو گرفت. من: ماهک:   ...
10 اسفند 1393

آقا

آقا در واقع بابابزرگ بابا جون عماره که در حدود 100 سال سن دارن و ماشاالا هم سرپا هستن.ماهک از بچگی به آقا علاقه داشته و داره و هر وقت میریم خونشون خودش به سمت آقا میره و حتما میبوسدش قابل توجه اینکه آقا خوشش از بوس کردن نمیاد و هر کس هم بخواد بوسش کنه سرش رو میبره جلو و تنها کسی که لپ آقا رو بوس میکنه ماهک خانومه. خدا وجود بزرگترها رو برای ما حفظ کنه انشاالا ...
2 اسفند 1393

دیدار از موزه

از اونجایی که ماهک خانوم عاشق محاسبات بود من و بابایی هم تصمیم گرفتیم کلاس چرتکه ثبت نامش کنیم که ماهک خانوم هم فوق العاده استقبال کرد.در زمان ارائه یکی از این کلاسها برنامه بازدید از موزه رو برای بچه ها گذاشتند.ماهک خانوم هم حسابی با حیوونهای اونجا شوخی کرد که دلم نیومد عکسهاش رو نذارم. متوجه اید که دخترم چقدر شجاع هست. ...
29 بهمن 1393

معلم سخت گیر

 برای یادگیری بیشتر زبان ،معلم ماهک تقریبا هر جلسه ازشون املا میگیره و تو خونه هم باید یه  املا ازشون بگیریم.توی یکی از این روزها ماهک از من خواست تا یک املا بنویسم.منم قبول کردم.نکته جالبش اینجا بود که من اصلا غلط نداشتم فقط برای نوشتن یک کلمه کمی مکث کردم و بخازطر این موضوع 19 شدم البته به گفته ماهک با ارفاق چون روی دو تا کلمه مکث داشتم درواقع باید 18 میشدم. اینم املای بدون غلط من:   ...
6 دی 1393